اوایل رزیدنتی همه چیز جالب بود تازه بود بعداز مدتی تکراری شد ولی سعی میکردم یه جورایی متنوعش کنم حالا دیگه هیچی همش شده تکرار تکرار خستگی و... گرچه همچنان دارم تلاش میکنم که که از این حالت در بیاد ولی نمیشه خستگی همه چیزو گرفته امروز بیمارستانم فردا همش خوابم دوباره...متاسفانه عادت کردم حتی اگه یه روز هم OFFداشته باشم بر حسب عادت می خوابم نمیدونم اخرش چی میشه؟
کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی زبلا نیست
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
وسالهای سال با خوشی وخرمی در کنار هم زندگی کردند
بالا رفتیم ماست بود پایین اومدیم دوغ بود قصه ما ....